با رضا که باشی بهت خوش می گذره. سر به سرت نمی گذاره، غالبا تاییدت می کنه، همه اش از خصوصیات خوبت می گه،...
آره، رضایه گوهری داره و اون هم اینه که از بودن باهاش همه لذت می برن.
خودش البته اصلا قدر خودش رو نمی دونه... فکر کنم.
امشب همه اش داشتم فکر می کردم من نشد رضا بشم. نمی دونم، فکر می کنم توی خیلی رابطه ها ، رفاقتها، ... رو مخ بقیه ام! البته اصلا تعمدی نیست فکر کنم. نمی دونم. نمی دونم.
خوش به حالت رضا. کاش قدر خودت رو بیشتر بدونی.
پ.ن: این شبها که از کتابخونه بر می گردم خونه، منم و یه شهر خاموش. همه خوابن. همه آروم...
برچسب : نویسنده : bighararoceyd بازدید : 114