کوچ

یکی از همین روزاست که کوله پشتی ام رو بردارم برم یه جای دور و خیلی گم نام تر از اینجا...

اینجا رو خیلی دوست دارم. من نمونه های مختلف خودم رو تو این چند سال همینجا گذاشتم. آره، من اینجا رو دوست داشتم و دارم چون اینجا بود که ... اه! لعنتی، این جمله رو نمیشه تموم کرد! یه دنیا حرفه. مولوی می گه که من ز بسیاری گفتارم خموش!

رمضون اول تو خارج، کار جدید، عشق اول، ... اوه، پر از خاطره بود این چند سال. باور کن. هی برمی گردم می خونم. هی یاد می کنم...

این روزها دیگه دوست ندارم خونده بشم. می دونی؟ دلم می خواد شب پست بذارم صبح بیام بینم 3 تا کامنت دارم که :چه وبلاگ خوبی! میاین با هم تبادل لینک کنیم؟!!

آره، به همون راضیم. اما اسمش خیلی خوبه. صید .. شیدای گیتی ... اینا عصاره وجودمن. بگذریم.

پ.ن: یه جایی هست که (شاید) یهو از چشم یکی میفتی! دیگه نه مهمی، نه کلامت شیرینه نه شوخیات بامزه!

واسه من این اولش سخته اما بالاخره الخیر فی ما وقع. اصلا از ماست که بر ماست :) 

باز بوی یوسفم دامن گرفت...